- شش خنج
- گردکانی باشد که درون آن را خالی کنند و به جهت بازی قمار پر از سر سازند
معنی شش خنج - جستجوی لغت در جدول جو
- شش خنج ((~. خَ))
- گردکانی باشد که درون آن را خالی کنند و به جهت بازی قمار پر از سرب سازند
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
شش و بش، قمار، هر چیز که در معرض تلف باشد
در بازی نرد، شش و بش، کنایه از قمار، کنایه از هر چیزی که در معرض تلف باشد، برای مثال از شش و از پنج عارف گشت فرد / محتزر گشته ست زاین شش پنج نرد (مولوی۱ - ۱۱۰۶)
خیمه مدور چادر گرد، پرده سرا پرده
خیمه مدور چادر گرد، پرده سرا پرده
خیمۀ مدور یا شش گوشه، شش طاق
خیمه، پرده، خیمه مدور